سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرخوری حجاب تیز فهمی است . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 89 فروردین 5 , ساعت 3:22 عصر

بار خدایا تو میدانی آنچه را گه دیگران نمی دانند و تویی توانا برانچیزهایی که دیگران ضعیف و ناتوان هستند 

 

خدای من ای خدای بزرگ و مهربان تورا دوست دارم چونکه توبه من دوست داشتن را هدیه کردی تورا دوست دارم چونکه تولایق

 

دوست داشتنی

 

ای پروردگار بی همتا مددی کن تا که عمر داشته باشم غلام درگاه پاک ومطهرت باشم

 

خدای من هرگز مرا تنها مگذار چون اگر تو مرا تنها بگذاری شیطان بدصفت و حیله گر قلب مرا تصاحب می کند  

 

خدای من آن روز که صفحه تقدیر ورق می خورد ومن باید بااین دنیای فانی وداع کنم آنگاه که مرا تک وتنها بااعمال نه چندان خوبم

 

در قبر تنهایم می گذارند تنها تورا دارم و تنها از تو کمک می گیرم خدایا مرا نجات بده از دست اعمال زشت و کری ومرا برای یک

 

لحظه به حال خود وامگذار 

 

خدایا تو ولی نعمت من هستی و بر انجام خواسته هایم توانایی وحاجتم را میدانی از تو می خواهم به حق محمد و آلش

 

حاجتها بی شمار مرا برآورده ساز 


پنج شنبه 89 فروردین 5 , ساعت 3:16 عصر

به نام خدا


به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تر است


خدایی که انسان را آفرید و او را اشرف مخلوقات نامید


خدایا تو  در ناله های شب و آن زمان که خوزشید تابان خاموش می شود تو بیداری و بر درد و دل بینوایانت گوش می دهی  خواب نداری و گرسنه ات نمی شوی جا و مکانی نداری اما همه جا هستی 


 خدایا من سخیها و گرفتاریها آن زمان که تو در قلب من باشی آسان خواهد شد و آسانها و خوشیها آن زمان که در قلب من نباشی سخت و عصیان خواهد شد دنیای من با تو قشنگ و بی تو تاریک و ظلمات خواهد بود 


 ای خدایی که عقل را سر کاروان عشق قرار دادی پس باید عاشق تو شد چون عقل سلیم این را می خواهد


 خدای من لحظات گذر زندگی در کنار تو چه شیرین است و لحظات بی تو بودن چقدر سخت و دلگیر است ای سلطان قلبها و ای سالار همه دلهای عاشق دوستت دارم تورا دوست دارم که به من زندگی کردن را یاد دادی تورا دوست دارم چون دوست داشتن را تو به من یاد دادی


خدای من تورا دوست دارم چون من بنده و مخلوق تو وتو خالق و صاحب منی 


 ای خدای من در این  تاریکی شب تورا صدا می زنم چون تویی کمک رسان همه بی نوایان و در ماندگان تنها تورا دارم وتنها از تو کمک می خواهم
ای خدای بزرگ  با توکل به تو و استعانت از تو قدم بر می دارم به کمک تو می نشینم و به کمک تو بر می خیزم به کمک تو می خوابم و با کمک تو بیدار می شوم


 ای معبود من همیشه مرا یاری کن ای یاری رسان بینوایان و درماندگان


آمین یارب الالمین


پنج شنبه 89 فروردین 5 , ساعت 3:16 عصر

دو سه روزی است که در هر محفل و در هر سایت  خبری و روزنامه های چاپ ایرن خبری نوشته شده است مبنی بر فساد اخلاقی معاون دانشجویی دانشگاه زنجان   وبلاگی را خواندم که هر کدام به نظریه خود در این باره نوشته بودند  یکی از مسئول پشتیبانی می کرد یکی دیگر از دانشجو خلاصه هرکسی ایده و عقیده خود را  می نویسد شاید سخت ترین کار نوشتن باشد  حتما می پرسید چرا ؟


اولا  واقعیتها را نوشتن کار هرکس نیست  دوما در نوشتن باید  نویسنده وجدان خود را در نظر داشته باشد  و سوما نویسنده باید در تنهایی به کارهایی که  انجام می دهد خوب فکر کند  پیامبر ما که خود سکان دار عدالت و ابرو داری مردمان بود دیده ها را به چشم ندیده می گرفت پیامبر می دانست در فلان خرابه دختری و پسری به حالت عشق بازی هستند اما زمان ورود با گفتن کلمه یا الله دختر پسر را فراری می دهد تا بیش از این آبروی این دختر و پسر ریخته نشوند اما ماها با نوشتن خبرهایی که نمی دانیم درست هست یا غلط آبروی کسی را  می بریم آیا این کار درست است


امروز جامعه بشری بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد تا در کارها و برنامه های خود خوب فکر کند قلم بدست نگیرد وهرچه از زبان جاری شد برروی کاغذ سفید بنگارد باید در مورد درستی و کذب خبر تحقیق کند نباید فردی را اگر چه گنهکار است باعث آبروریزیش شود  باید همه جوانب قضیه را بسنجد و سپس آنچه عقل حکم می کند  به صفحه سفید کاغذ جاری کند


در این باره باید گفت بهترین مکان و بهترین جا برای انجام چنین کاری در خلوت خود انسان است انسان باید در تنهایی به انچه که می خواهد انجام دهد خوب فکر کند باید تنهایی را محلی برای خوب فکر کردن خوب دیدن و خوب قضاوت کردن بداند


بدترین گناه قضاوت نادرست در مورد افراد جامعه است این قضاوت نادرست بمانند قاضی می ماند که به ناحق دستور اعدام فردی را صادر کند  یعنی خریدن آتش جهنم برای خود انسان هرگز نباید شهادت دروغ قضاوت دروغ  وداوری نامنصفانه انجام دهد


خدایا در ان سکوت که همه خوابند تو بیداری وشریک تنهایی من هستی خدایا توراقسمت می دهم به ابروی آقایمان سالار شهدا  هرگز مارا به حال خود وامگذار


امین یارب العالمین


پنج شنبه 89 فروردین 5 , ساعت 3:16 عصر

منظور از اسم اعظم ، فهم و داشتن درک عمیق از اسماء مقدس الهی است ، نه آن درک و حالت ساده ای که انسان عادی از


 


 حضرت حق دارد ، بلکه به معنای درک عمیق و همه جانبه از اوست که شناختی خاص تلقی می شود،این شناخت توسط برخی از


 


 تربیت شدگان امکان پذیر است مقصود اینست که اسم اعظم آموختن چند حرف یا ذکر یک نام نیست بلکه مجموعه ای از حالات و


 


 شرایط جسمی و روحی است که سبب می شود رفتار و اعمال ، گفتار و پندار و اراده شخص هم در چارچوب معینی شکل بگیرد و


 


 فرد بتواند بتدریج از نردبان تکامل معنوی بالا رفته و به فراخور حال و ملکه کردن اسم و یا صفتی از اسماء و صفات هو تعالی تبدیل به


 


 اسم اعظم شود.


 


    بنابر آنچه از روایات به دست می آید، اگر کسی از اسم اعظم خداوند باخبر باشد، ویژگی‌های منحصری به‌فردی در او پدید


 


 خواهد آمد؛ از جمله هر دعایی بکند مستجاب می‌شود. حتی با اسم اعظم می‌تواند در قوانین جهان طبیعت دست ببرد.


 


 بر خلاف آنچه بسیاری از مردم گمان می کنند، اسم اعظم کلمه خاصی نیست که اگر بر زبان جاری شود، چنین خاصیتی


 


 داشته باشد یا حتی این گونه نیست که با حروفی غیر از حروف شناخته شده ما ساخته شده باشد؛ چرا که لفظ یک اسم


 


 به تنهایی چیزی جز حرف و صدایی نیست و معنای آن هم تنها یک تصور ذهنی است؛ و روشن است که نه صدای برخاسته


 


 از حنجره آدمی و نه تصور ذهنی گوینده، هیچ یک نمی‌تواند چنین تأثیراتی داشته باشند.


 


پس تأثیرات اسماء الهی و به ویژه اسم اعظم، مربوط به حقایق آنهاست و نه لفظ آنها یا معنای ذهنی آنها، و فقط


 


 مزین‌شدن شخص گوینده به صفات الهی و متصل شدنش به حقیقت اسماء الهی است که زمینه استجابت دعا را فراهم


 


 می‌کند و می‌تواند علت برخی تصرفات در عالم باشد؛ همان گونه که در دعا، حقیقت طلب و دل بریدن از دیگران، علت


 


 استجابت آن است و نه لفظ یا معنای ذهنی دعا.


 


البته کلمات و الفاظ نیز یاد آور حقایق هستند و از این رو مورد احترام‌اند، ولی تاثیر اصلی مربوط به همان حقایق است. پس


 


 تا کسی آمادگی درونی و صفای لازم را در خود ایجاد نکند، هرگز به اسم اعظم خداوند دست نخواهد یافت.


 


   یکی از عطایا و کراماتی که خداوند به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و ائمّه اطهار علیهم السلام ارزانی


 


 فرموده، اسم اعظم است. در این زمینه به چند روایت اشاره می‌شود:


 


1 - امام باقر علیه السلام فرمود:«اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف است. آصف بن برخیا فقط یکی از آن حروف را می‌دانست که توانست زمین را درهم نوردد و قبل از یک چشم بر هم زدن، تخت بلیقس را از سرزمین سبا نزد سلیمان حاضر سازد؛ و ما ائمّه معصومین هفتاد و دو حرف از آن را میدانیم. یک حرف را هم خداوند به خودش اختصاص داده و تنها نزد اوست


 


2 - امام صادق علیه السلام فرمود:«به حضرت عیسی علیه السلام دو حرف از حروف اسم اعظم داده شد که به وسیله آن معجزات خود را ظاهر می‌کرد، به حضرت موسی علیه السلام چهار حرف، به حضرت ابراهیم علیه السلام هشت حرف، به حضرت نوح علیه السلام پانزده حرف و به حضرت آدم علیه السلام بیست و پنج حرف داده شد؛ اما خداوند تمام حرف‌ها را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت عطا فرموده است. اسم اعظم هفتاد و سه حرف است که به رسول الله هفتاد و دو حرف آن داده شده و یک حرف از آن بر همگان پوشیده است


 


3 -  امام صادق علیه السلام فرمود:« چگونه مردم فرمایش امیرالمومنین علی علیه السلام را انکار می‌کنند که فرمود: "من


 


 اگر بخواهم با همین پایم به سینه معاویه که در شام است می‌کوبم و او را از تختش سرنگون می‌کنم"، اما کار آصف بن


 


 برخیا را که تخت بلقیس را برای حضرت سلیمان علیه السلام آورد، انکار نمی‌کنند؟! آیا پیامبر ما برتر از تمام پیامبران


 


نیست؟ آیا وصی او برترین اوصیاء نیست؟ پس چرا امیرالمؤمنین را به قدر آصف نیز باور ندارند؟ خداوند بین ما و بین آنان که


 


 حق ما را انکار می‌کنند و برتری ما را قبول ندارند، قضاوت فرماید.»


 


    بعضی گفته اند : «اسم اعظم خداوند تبارک و تعالی، آنهائی است که در اولش، لفظ جلاله (الله ) و در آخرش لفظ (هو


 


) باشدو همچنین، بدون نقطه باشد» و در قرآن شریف، در پنج مورد چنین آمده است.


 


     گفته اند؛ اسم اعظم (الله لااله الاّ هو) می باشد. از شیخ مغربی نقل شده که هر کس این پنج آیه را، وردِ خود کند و هر


 


 روز یازده مرتبه، به هر نیت و در هر مشکلی - که برایش پیش آید- بخواند، بزودی نیت او برآورده خواهد شد. انشاءالله


 


. (مفاتیح الجنان )


آن پنج مورد در قرآن چنین است:


 


? - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاتَاءْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لانوْمٌ لَهُ ما فی السَّمواتِ وَ ما فی الاَْرْضِ مَنْ ذَاالَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ


 


 یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَئیٍ مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِماشاءَ وَسِعَ کُرْسیُّهُ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ لایَؤُدُهُ حِفْظِهُما وَ


 


 هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمِ. (بقره / ???)


 


? - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوریةَ وَالاِْنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنّاسِ وَ


 


 اَنْزَلَ الْفُرْقانَ. (آل عمران، ?، ?، ?)


 


? - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلی یَوْمِ الْقیامَةِ لارَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً. (نساء / ??)


 


? - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ الاَْسْماءُ الْحُسنی. (طه/ )


 


? - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (تغابن / ??)


پنج شنبه 89 فروردین 5 , ساعت 3:16 عصر

عشق به معبود عشقیست حقیقی  عشقی که از نهاد پاک فطرت انسان نشات می گیرد  انسانی که عاشق خدا شد هرگز گناه نمی کند چون گناه را وسیله خیانت به معبود می داند شاید بتوان با مثال عشق معبود را در اذهان تداعی کرد هرچند هر مثالی که زده شود در مقابل عشق حقیقی که دامنگاه عشق به خداست  هیچ و پوچ است اما به مثال زیر توجه کنید


فرض کنید  پسری عاشق دختریست  جوری که خواب وخوراک ندارد و همیشه در خیالاتش  بودن با معشوقه خود را تداعی می کند دراین زمان پسر حاضر است به خاطر معشوق خود دست به هرکاری که او دوست دارد بزند چه منفی باشد و چه مثبت چون حاضر است برای بدست آوردن دل معشوق خود هرکاری را که معشوق خواست انجام دهد


اما عشق حقیقی خیلی بالاتر از این مثال است یعنی انسانی که عاشق معبود خود شد دیگر مادیات هیچ معنا و مفهومی برایش ندارد  وجودش منزلگاه عشق به حقانیت است خود را بنده و حقیر در مقابل جلال و جلالیت خداوندی می داند دیگر گناه نمی کند حق الناس را پایمال نمی کند به حق  النفس احترام می گذارد و حق الله را بجای می اورد


حال از شما دوستی که این وبلاگ را می خوانید یک سوال دارم


آیا تا حالا شده  چیزی را گم کنید و برای پیدا کردن آن شی ساعتها  بگردید و زمانی  که آن شی را پیدا کردید برای نگهداری آن شی چه کار خواهی کرد؟


یقینا شما بعد از پیدا کردن آن شی برای محافظت از آن شی تمام سعی و تلاش خود را خواهید کرد تا دیگر آن جسم را گم نکنید


امروز شما چیزی را بدست آورده اید که زمین و اسمان و هرآنچه در آن است در مقابلش هیچ و پوچ است  پس در نگهداری آن باید سعی و تلاش فراوان  انجام دهید تا این عشق حقیقی را هرگز گم نکنید


(خداوندا به من بچشان مزه عشق حقیقی و مرا تا آخرعمر آن زمانی که به سوی دیار باقی خواهم آمد  عاشق و دلداده خود بگردان)


 


امین یا رب العالمین


 


   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ